خبرگزاری فارس: خبرنگار معارض سوری تاکید کرد، در حالیکه در خاک لبنان بودم، گزارشهای مرا تحت عنوان گزارشهای حمص و با ایجاد تغییرات در آن پخش میکردند.

"سلیم هزاع القبانی" از جمله خبرنگاران معارضان است که بعد از مدتی از دروغهای خود پشیمان و از دست معارضان فرار میکند، وی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق به شرح ماجرا و فعالیت های خبری و دروغ پردازیها و تحریف حوادث سوریه پرداخته است.
از آغاز ناآرامیهای سوریه در تظاهرات ها شرکت داشتم
در آغاز بحران سوریه و هنگامیکه جرقه این ناآرامیها زده شد، در تظاهراتها شرکت داشتم و خواستار برکناری استاندار حمص و انجام اصلاحات شده بودم و در فعالیتهای مسالمتآمیز در حمص مشارکت داشتم و برای مدتی از اعتراضها و راهپیماییها تصویربرداری میکردم.
پس از آن به لبنان رفتم و با فردی به نام "ابو یعقوب" در آنجا شروع به کار کردم. پس از مدتی دوباره به حمص بازگشتم و با شخصی به نام " ریاض الصفنی" آشنا شدم. بعدها متوجه شدم این فرد فرمانده یکی از گروههای مسلح است که در منطقهای که من ساکن بودم، مستقر شده بودند. با وی درباره این حضور مسلحانه بحث و مناقشه کردم و از آنها خواستم سلاح را بر زمین بگذارند، اما آنها این موضوع را نپذیرفته و رد کردند.
به عینه دیدم که افراد مسلح به سمت مردم تیراندازی می کردند
پس از مدتی و هنگام حضور و مشارکتم در تظاهراتی که ریاض الصنفی و مرد دیگری به نام ابو عدی ترتیب داده بودند، دیدم که آنها چگونه به سمت تظاهرات کنندگان تیراندازی می کنند و موجب کشته شدن یک نفر و مجروح شدن 4 نفر دیگر شدند، اما این گروه نظامی و در راس آنها ریاض الصنفی ادعا کردند که این نیروهای امنیتی وابسته به دولت سوریه بودند که دست به این اقدام زدند.
افراد مسلح خانواده ام را تهدید به مرگ کردند
هنگامیکه مناقشهها و بحث و جدلهای ما درباره به دست گرفتن سلاح توسط مخالفان شدت گرفت، رابطه بین ما تیره شد و در اینجا بود که ریاض الصنفی به من گفت که مرا به ارتش مخالفان موسوم به "ارتش آزاد" تسلیم خواهد کرد تا آنها مرا بازداشت و سربه نیست کنند، چون به واسطه این ارتش تحت تعقیب هستم، مگر اینکه دیدگاههای خود را تغییر دهم و با آنها همکاری کنم، وی همچنین به من گفت که خانوادهام در معرض تهدید قرار دارند و به من توصیه کردند که اوضاع خطرناک است و بهتر است با آنها همکاری کنم، به ویژه آنکه آنها دریافته بودند که من خبرنگار هستم و به اقتضای شغلم باید حوادث جاری در کشور را پوشش دهم. با آنها همکاری کردم و از حمص گزارشهایی تهیه کردم بیآنکه شخصا مقابل دوربین حاضر شوم.
از خاک لبنان درباره درگیری حمص گزارش می دادم
پس از آن مرا به لبنان منتقل و در آنجا مرا مجبور کردند که مقابل دوربین ظاهر شوم، در آن زمان به پوشش حوادث جاری در حمص میپرداختم و از آنجا گزارشهایی ارائه میدادم در حالیکه من در خاک لبنان بودم.
در گزارشهایی که تهیه میکردم، دست میبردند و چیزهایی به آن میافزودند یا از آن کم میکردند. دو ساعت پیش از ظاهر شدن مقابل دوربین با آنها صحبت میکردم و درباره پرسشها و پاسخها با همدیگر هماهنگی میکردیم.
پس از اینکه از خفایا و پشت پردههای جاری در "بابا عمرو" مطلع شدم، ماهیت واقعی و دروغپردازیهای تبلیغاتی و رسانهای آنها علیه سوریه را دریافتم. من به عینه میدیدم که آنها چگونه حقایق را تحریف میکنند، چون گزارشهایی را که تهیه میکردم، تغییر میدادند، به همین دلیل با "رفیق لطف"، یکی از دوستان خبرنگار سوریم تماس گرفتم که این مطلب و مطالب مشابه آن را تهیه میکند و همه ماجرا را برای او شرح دادم و گفتم که میخواهم به سوریه بازگردم. به من قول داد با طرفهای مربوطه تماس میگیرد تا زمینه بازگشتم به سوریه را فراهم کند.
اما این موضوع توسط یکی از افرادی که علیه من جاسوسی میکرد، برملا شد و همین موجب شد تا معارضان مرا بازداشت کنند، اما پس از مدتی موفق به فرار شدم و دوباره تلاش کردم با رفیق لطف تماس بگیرم تا آنچه را که دیده بودم و واقعیتهای موجود را بیان کنم.
هدف شبکه های تلویزیونی از انتشار غیرواقعی اخبار سوریه برافروختن جنگ داخلی است
واقعیت امر این است که من اقدام به ارسال اخبار و گزارشهای دروغین برای تمام شبکههای عربی و غربی میکردم که جانبداری آنها از معارضان سوری برای همه معروف بود و همه میدانستند که هدف اصلی این شبکهها مانند الجزیره و العربیه و بی بی سی و فرانس 24 و اورینت و شبکه الان برافروختن آتش جنگهای طایفهای و جنگ داخلی در سوریه است.
پس از اینکه حقایق بابا عمرو بر من آشکار شد، رفیق لطف شماره خود را در اختیار تمام کسانی گذاشت که میخواستند با وی تماس بگیرند و از اشتباهی که مرتکب شده بودند، بازگردند و خود را به طرفهای مسئول تسلیم کنند.
پس از صدور عفو بشار اسد تصمیم گرفتم خود را تسلیم کنم
با او تماس گرفتم، چون نمیخواستم که بیش از اینها در باتلاقی که برای خود درست کردهام، گرفتار شوم و کشورم را بیش از اینها به نابودی بکشانم و عاملی جهت انتشار هرج و مرج و از بین رفتن امنیت و ثبات در آن باشم و به ویژه پس از صدور فرمان عفو ریاست جمهوری توسط بشار اسد تصمیم گرفتم، خود را تسلیم کنم.
پس از تماس با رفیق لطف با او نزد طرفهای مسئول رفتیم و او به من وعده داد که پس از دو روز همه چیز به روال عادی آن باز خواهد گشت، عملا نیز دو روز پس از بازجویی و تحقیق و انجام کارهای اداری و معمول آزاد شدم.
هم اکنون نیز این پیام را به تمام کسانی که درگیر گروههای مسلح و حضور و مشارکت در این گروهها شده و در فتنهانگیزی در کشور دست دارند و همه کسانیکه به آزار و اذیت و تعدی علیه نیروهای امنیتی پرداختند، می گویم که بهتر است هرچه سریعتر به راه درست بازگردند، چون ما خواهان از بین بردن و نابودی کشورمان به دست خود نیستیم، ما نمیخواهیم که نهادها و موسسات دولت و کشورمان از جمله ارتش به دست ما از بین بروند، به ویژه ارتش که در این اواخر بیش از هر نهاد دیگری هم اکنون هدف قرار گرفته است. بیایید دست به دست هم بدهیم و در برابر توطئهای که سوریه در معرض آن قرار گرفته بایستیم و در مذاکرهای شرکت کنیم که هیچ طرف خارجی در آن مشارکت نداشته باشد، چه این بهترین راه برای همه سوریهاست.
هرکس که سلاح حمل کند، نمیتواند معارض باشد و هرکس که در راهپیمایی شرکت کرد، نمیتواند مخالف به شمار آید، همه ما مخالف فساد و واسطه گری هستند، ما میتوانیم به شکل مسالمت آمیز تغییرات را ایجاد کنیم، همانگونه که توانستیم قانون اساسی خود را تغییر دهیم.
[ چهارشنبه 91/5/18 ] [ 2:48 عصر ] [ جلال ]